«تصمیم سخت» تلآویو چیست؟
تاریخ انتشار: ۲۱ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۴۹۷۰۰۶
فارسپلاس؛ دیگر رسانهها - نورنیوز نوشت: واپسین سفر فرستاده کاخ سفید به تلآویو، به هیچ عنوان با نخستین سفر «جو بایدن» رئیسجمهور امریکا به اراضی اشغالی بعد از عملیات غافلگیرانه حماس یعنی «طوفان الاقصی» قابل قیاس نبود. دیگر از فرش قرمزرنگ رژیم اسرائیل برای بایدن و استقبال شهروندان ساکن در اراضی اشغالی از رئیسجمهور امریکا به عنوان یک «ناجی» ودر آغوشگرفتنهای گرم رهبران امریکا و رژیم اسرائیل خبری نبود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
هم زمان با سفر بلینکن به منطقه ،روزنامهها و سایر رسانههای منتسب یا نزدیک به ایالات متحده، روی اختلاف نظر جدی کابینه جو بایدن و بنیامین نتانیاهو درباره نحوه ادامه حملات به غزه همچنین «فردای جنگ» متمرکز شده اند که موضوعی جالب توجه است.
روز دوشنبه نیز، زمانی که گروهی از معترضان در ایالت کارولینای جنوبی، هنگام بازدید جو بایدن از یک کلیسای تاریخی سیاهپوستان، شعار «آتشبس، همین حالا» سردادند؛ بایدن در واکنش گفت که «بی سروصدا» تلآویو را به کاهش حملات و کاستن جدی از حضور در غزه ترغیب کرده است و در چنین اتمسفری قابل پیشبینی بود که رسانهای چون شبکه ۱۲ رژیم صهیونیستی عنوان کند؛ دیدار وزیر خارجه امریکا و نخستوزیر رژیم صهیونیستی با تنش همراه خواهد بود.
موضعگیری آنتونی بلینکن بعد از دیدار با رهبران تلآویو از جمله «بنیامین نتانیاهو» نخست وزیر ، «یوآو گالانت» وزیر دفاع و «اسحاق هرتزوگ» رئیس جمهور، موید همین دیدگاه بود. وزیر خارجه امریکا با تأکید بر حمایت کشورش از رژیم صهیونیستی و تأکید بر اینکه «هفتم اکتبر نباید تکرار شود»، گفت:« پیوند منحصربهفرد ما و تعهد پایدار آمریکا به مردم اسرائیل باعث میشود در لحظاتی که خطر در بالاترین سطح خود قرار دارد، صریح باشیم؛ به ویژه زمانی که انتخابها بیشترین اهمیت را دارند و این یکی از آن لحظات است». اظهارات وزیر خارجه آمریکا نشان داد که برخلاف سه سفر قبلی بلینکن، «فردای جنگ» محور گفتوگوهای منطقهای وزیر خارجه امریکا بوده است.
او سپس با یادآوری دیدارهایش قبل از حضور در سرزمینهای اشغالی، گفت که همپیمانان منطقهای ازجمله اعراب اعلام کردند از راهحلهای پایداری که «امنیت اسرائیل» را تضمین کند، حمایت میکنند و در عینحال معتقدند این راهحل زمانی ضمانت اجرایی دارد که با به رسمیت شناختن کشور مستقل فلسطینی، همراه باشد.
بلینکن که از قبل میدانست چنین گزینهای مطلوب تلآویو نیست، تأکید کرد: «اگر اسرائیل میخواهد همسایگان عربش تصمیمات سختی اتخاذ کنند که به تضمین امنیت پایدار کمک کند، رهبران اسرائیل باید خودشان تصمیمات سختی بگیرند.» او افزود: «همانطور که به کابینه جنگ و دیگر مقامات ارشد تلآویو گفتم، ایالات متحده در کنار اسرائیل برای تضمین امنیت مرزهای شمالی خود می ایستد. ما کاملا متعهد به همکاری با اسرائیل برای یافتن راه حل دیپلماتیکی هستیم که از تشدید تنش جلوگیری کند و به خانواده ها اجازه دهد تا به خانه های خود بازگردند تا در شمال اسرائیل وهمچنین در جنوب لبنان زندگی کنند.» بلینکن با بیان صریح این نکته که ایالات متحده هرگونه پیشنهاد برای اسکان آنها در خارج از خاک غزه را رد میکند، تأکید کرد: «اسرائیل باید از اقداماتی که توانایی فلسطینیها را برای اداره مؤثر خود تضعیف میکند، دست بردارد».
وزیر خارجه امریکا با گفتن اینکه هیچ راهحل جایگزینی وجود ندارد، رژیم اسرائیل را به قبول این پیشنهادات دعوت کرد و البته سوالهای متعددی هم برجا گذاشت؛ از جمله اینکه اختلاف ادعایی میان واشنگتن و تلآویو درباره نحوه ادامه حملات و فردای جنگ چقدر «جدی» یا «نمایشی» است؟ آیا بازی وزیر خارجه امریکا با کارت متحدان منطقهای و عرب تلآویو و سرنوشت «عادیسازی روابط با اسرائیل»، بخشی از سناریوی عقبنشینی رژیم صهیونیستی از غزه است؟
یافتن پاسخ برای این پرسشها، نیازمند بررسی تصویر جنگزده امروز غزه و اراضی اشغالی است؛کشتار بیش از 23 هزارفلسطینی که 11 هزارشان کودک و 7هزار زن بودند از سوی رژیم صهیونیستی، اسارت بیش از 100 اسیرصهیونیست در دست حماس، گسترش عملیات موشکی و پهپادی یمن علیه کشتیهای اسرائیلی یا شناورهای حامل کالا به مقصد سرزمینهای اشغالی و تنش فزاینده در جنوب لبنان، وضعیت پیچیدهای در غرب آسیا حاکم کرده که تبعاتش امریکا و اروپا را نیز بینصیب نگذاشته است.
کاهش محبوبیت جو بایدن به خاطر حمایت تمامقد مالی، تسلیحاتی و سیاسی از کشتار در غزه در آستانه انتخابات ریاستجمهوری این کشور تنها بخشی از هزینههایی است که امریکا تاکنون پرداخت کرده است.
بی شک اضمحلال دستاوردهای معدود طرح «عادیسازی روابط با اسرائیل» و انزوای بیسابقه رژیم صهیونیستی در عرصه بینالملل و قضاوت واقعبینانه افکار عمومی جهانی درباره این رژیم، قطعا خوابی نبود که امریکا برای تلآویو دیده باشد. تصویری که امروز از جنگ میان رژیم صهیونیستی و حماس به وضوح در برابر جهانیان قرار گرفته با تصویری که سه ماه پیش امریکا و رژیم اسرائیل برای خود ساخته بودند بسیار متفاوت است و از این رو ناظران بینالمللی معتقدند سناریوی عقبنشینی احتمالی رژیم صهیونیستی به اسم نجات توافقنامههای امنیتی و اقتصادی تلآویو و آزادی اسرای اسرائیلی در دست حماس، بیش از آنکه تلاش «دیپلماتیک» امریکا برای کاهش تنش باشد، تقلایی برای سرپوش گذاشتن بر شکست رژیم صهیونیستی از دستیابی به اهدافی است که ابتدای یورش عنوان کرده بود.
بهویژه ان که عنوان شده است، حملات رژیم اسرائیل از این به بعد «نقطهای» خواهد شد؛ صفتی که بیش از آنکه به تلآویو بچسبد، از یک عقبه فکری امریکایی برخوردار است. بر این اساس به نظر میرسد شوکرانی که بلینکن در اراضی اشغالی به نتانیاهو پیشکش کرد، بیشتر از آنکه یک «تصمیم سخت» باشد، یک «عقبنشینی هدفمند» است!
پایان پیام/ت
منبع: فارس
کلیدواژه: تصمیم سخت آنتونی بلینکن نورنیوز وزیر خارجه امریکا رژیم صهیونیستی اراضی اشغالی رژیم اسرائیل جو بایدن تل آویو راه حل
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۴۹۷۰۰۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تصمیم عربها درمورد تهران و تل آویو چیست؟
فارن افرز در مطلبی به قلم دالیا داسا کایه و سنم وکیل نوشت: زمانی که ایران در روز ۱۳ آوریل بیش از ۳۰۰ موشک و پهپاد روانه اسرائیل کرد، اردن به دفع این حمله کمک نمود. گزارشهای رسانهای اولیه نشان داد که چند دولت دیگر عربی نیز در دفاع از آسمان اسرائیل مشارکت داشته اند؛ اما این اقدامات بعدا تکذیب شد. با این وجود، شماری از رهبران اسرائیلی و برخی ناظران در واشنگتن این اقدامات را به عنوان نشانهای از یک تغییر جهت مهم تعبیر کردند.
به گزارش انتخاب، استدلال آنها این بود که در صورت تداوم تشدید تنش با ایران این دولتها طرف اسرائیل را میگرفتند. سپهبد هرزی هالوی، رئیس ستاد مشترک ارتش اسرائیل اعلام کرده که حمله ایران «فرصتهای جدیدی برای همکاریها در خاورمیانه ایجاد کرده است.» انستیتوی مطالعات امنیت ملی که اندیشکدهای اسرائیلی است هم اعلام کرده که «ائتلاف منطقهای و بین المللی که در دفع حملات ایران به اسرائیل مشارکت داشت پتانسیل ایجاد یک اتحاد منطقهای علیه ایران را نشان داد.»
پس از آنکه اسرائیل به شکلی محدود به حمله ایران پاسخ داد، دیوید ایگناتیوس، ستون نویس واشنگتن پست نوشت که اسرائیل «مانند رهبر یک ائتلاف منطقهای علیه ایران عمل کرد.» وی در ادامه اظهار داشت، اسرائیل با واکنشی محدود «ظاهرا در حال بررسی منافع متحدان خود در این ائتلاف یعنی عربستان، امارات و اردن بوده است که همگی کمکهای بی سر و صدایی در جریان حمله هفته گذشته کرده بودند.» به نظر این تحلیلگر مسائل منطقه، این اقدام نشان از یک "تغییر پارادایم برای اسرائیل" دارد که "شکل جدیدی" به خاورمیانه خواهد بخشید.
اما این ارزیابیها ناشی از ذوق زدگی بیش از حد به نظر میرسد و نمیتواند پیچیدگی چالشهای منطقه را به تصویر بکشد. مطمئنا با توجه به ماهیت بی سابقه تبادل آتش صورت گرفته بین ایران و اسرائیل در ماه آوریل، استراتژی آینده اسرائیل علیه ایران ممکن است ملاحظات منطقهای را بیش از پیش مد نظر قرار دهد. اما واقعیتهای منطقه که مانع از همکاریها بین اعراب و اسرائیل میشود تغییر چندانی نکرده است. حتی قبل از حمله ۷ اکتبر حماس و جنگ متعاقب آن در غزه، دولتهای عربی که توافقات ابراهیم را امضا کرده و به عادی سازی روابط با اسرائیل تن داده بودند، از حمایتهای نتانیاهو از توسعه شهرکهای اسرائیلی در کرانه باختری و بی تفاوتی وی در قبال تلاشهای وزرای دست راستی اش برای تضعیف وضعیت موجود در بیت المقدس ناامید شده بودند. مجموعه حملات شهرکت نشینان اسرائیل علیه فلسطینیان در شهرهای کرانه باختری در بهار ۲۰۲۳ این تنشهای منطقهای را بیش از پیش شعله ور ساخت. پس از آنکه ارتش اسرائیل در ماه اکتبر عملیات نظامی خود در غزه را آغاز کرد موجب به راه افتادن موجی از اعتراضات در خاورمیانه شد، رهبران عربی بیش از پیش علاقه خود به جانبداری علنی از اسرائیل را از دست دادند، زیرا مطلع بودند که این همکاری علیه میتواند به مشروعیت آنها در داخل لطمه بزند.
هیچ بخشی از پاسخ چند کشور عربی به این دور از منازعات بین ایران و اسرائیل نشان نمیدهد که این مواضع تغییر قابل توجهی را شاهد بوده است. آن گروه از دولتهایی که اسرائیل از آنها به عنوان "اتحاد سنی" یاد میکند، در واقع به دنبال برقراری توازن در روابطشان با ایران و اسرائیل، صیانت از اقتصاد و امنیت خود و بیش از همه جلوگیری از بروز یک جنگ منطقهای هستند. اولویت آنها احتمالا همچنان پایان دادن به جنگ ویرانبار غزه و نه تقابل با ایران خواهد بود. با این حال در حالی که تنشها بین ایران و اسرائیل رو به افزایش است، اشتیاق دولتهای عربی برای سرعت بخشیدن به یکپارچگی منطقهای با اسرائیل بیش از هر زمان دیگری بستگی به تمایل اسرائیل به پذیرش یک دولت فلسطینی دارد.
پیش از حمله ۱۳ آوریل اسرائیل، عربستان و امارات اطلاعاتی را در خصوص حملهای قریب الوقوع با ایالات متحده تبادل کردند. مرکز فرماندهی آمریکا سپس از این اطلاعات برای هماهنگی پاسخ خود با اسرائیل و سایر شرکایش استفاده کرد. اردن به هواپیماهای ایالات متحده و بریتانیا اجازه داد تا وارد حریم هوایی این کشور شده و پهپادها و موشکهای ایرانی را دفع نمایند. گزارشهای رسانهای اولیه به ویژه در ایالات متحده و اسرائیل تاکید داشتند که یک تلاش گسترده منطقهای موجب خنثی شدن حمله ایران گشته است.
اما خیلی زود روشن شد که نقش اعراب در دفع حمله ایران محدود بوده است. هم عربستان و هم امارات صراحتا هرگونه مشارکت نظامی مستقیم در دفاع از اسرائیل را رد کرده اند. مقامهای اردنی نیز اظهار داشته اند که این مشارکت برای حفاظت از منافعشان ضروری بوده است. ملک عبدالله دوم تاکید کرده که کشورش برای کمک به اسرائیل اقدام نکرده است.
تلاشهایی که دولتهای عربی برای مقابله با ایران انجام دادند، تقریبا مطمئنا ناشی از تمایل آنها برای حفظ روابطشان با ایالات متحده بوده نه نزدیکتر کردن خودشان به اسرائیل. از زمانی که اسرائیل حمله به غزه را آغاز کرده، رهبران عربی از اینکه جو بایدن توفیق چندانی در محدود کردن اقدامات اسرائیل نداشته غافلگیر شده اند. اما آنها همچنان به دنبال تعمیق همکاریهای خود با واشنگتن هستند. آنها منبع جایگزینی برای امنیتی که آمریکا برایشان فراهم میکند نمیبینند.
دولتهای عربی به ویژه دولتهای حاشیه خلیج فارس از تلاشهای اسرائیل برای تضعیف توانمندیهای نیروهای نیابتی ایران استقبال میکنند. اما آنها به احتمال زیاد مخالف هرگونه حمله مستقیم به ایران خواهند بود که میتواند منطقه را که هم اکنون نیز چشم انداز اقتصادی شکنندهای دارد بی ثبات نماید و یا منجر به حمله متقابل ایران در منطقه شود. هرچند منقعت دولتهای عربی در حفظ روابط دفاعی نزدیک با واشنگتن نهفته است، اما آنها نمیخواهند به بلوکی بپیوندند که به صراحت علیه ایران و حامیان جهانی اش نظیر روسیه کار میکند. آنها ترجیح میدهند موازنهای بین روابط مختلف منطقهای و جهانی خود برقرار نمایند، نه اینکه پلهای پشت سرشان را خراب کنند.
اما به رغم این محدودیت ها، دولتهای عربی میتوانند نقشی تعیین کننده در جلوگیری از افزایش بیشتر تنش بین ایران و اسرائیل ایفا کنند. تقویت خطوط ارتباطی بین دو کشور و برقراری تماسهایی برای مدیریت بحران حیاتیتر از گذشته است. کشورهای عربیای که با هر دو طرف رابطه دارند میتوانند از این روابط برای تشویق به خویشتن داری و کمک به ارسال پیامها بین طرفین استفاده کنند و برای جلوگیری از جنگ و یا کاهش آسیبها در صورت شروع منازعه تلاش نمایند. در بلندمدت برای برقراری ثبات در منطقه، کشورهای خاورمیانه باید چهارچوب خودشان را برای گفتگوهای منظمی که مسیر را برای مشارکت هم طرف ایرانی و هم طرف اسرائیلی باز میکند ایجاد نمایند. رویارویی اخیر ایران و اسرائیل که دو طرف را به آستانه یک جنگ کامل رساند، نشان دهنده میزان فوریت و ضرورت برقراری چنین دیالوگهایی بود.
اما جهان باید انتظارات خود برای برقراری روابط نزدیکتر بین اعراب و اسرائیل را واقع بینانهتر کند. همکاریهای فنیای که دولتهای عربی و اسرائیل اخیرا در حوزههایی نظیر انرژی و تغییرات اقلیمی داشته اند احتمالا ادامه خواهد داشت. اما نشستهای مهم منطقهای که علنا تعاملات سیاسی دولتهای عربی با اسرائیل را تبلیغ میکند، تاثیر چندانی نخواهد داشت مگر آنکه اسرائیل به جنگ در غزه خاتمه دهد. تا آن زمان تلاشهای دولتهای عربی برای حفظ روابط اقتصادی شان با اسرائیل نیز همچنان محدود باقی خواهد ماند. یک استراتژی کوتاه مدت واقع بینانهتر اولویت دهی به حمایت از تلاشها برای میانجیگری وجلوگیری از تنش بیشتر بین ایران و اسرائیل خواهد بود.